۱۳۹۶ فروردین ۳۰, چهارشنبه

دیارِ مرده‌گان











 آن‌جا که کملکانِ جنگل از میانِ درخت‌ها می‌رفت
و همیشه به خیز خاموش می‌ایستادند
درخت‌ها همه، ساکن، آویخته به ظلما
با سایه‌های رنگین بر بشره‌‌هاشان

مانگی نیست آن‌جا، آوایی نیست، صدایی نیست
از دلِ تپنده، منظری شگرف
یک‌باره‌گی بر هر دهر، که هر دهر می‌میرد
تنها به گوش می‌رسد، دور، دور آن‌جا ست
که هر دهر می‌میرد.

ترد به تردیِ ژرفِ نفخه‌یخواب
که هر پژواک به شجامِ مرگ ست
و راه‌ها دراز، راه‌های سایه‌ساخت
آن‌جا که ردِ هیچ پایی نیست

مانگی نیست آن‌جا، آوایی نیست، صدایی نیست
از دلِ تپنده، آهی شگرف
یک‌باره‌گیِ هر دهر، که هر دهر می‌میرد.
تنها به گوش می‌رسد، دور، دور آن جا ست
که هر دهر می‌میرد.


بر دشت، آن جا فروتاختن، و فراختن
سایه‌ها بر پایانِ شب و آبگینه در آسمان
آن‌جا دور، دور آن جا، فراسوی خواستِ روز
و آن‌جا ست دیارِ مرده‌گانِ تباه، آن میرایانِ سرد

آن جا مانگی نیست، آوایی نیست، صدایی نیست
از دلِ تپنده، منظری ست شگرف
یک‌باره‌گیِ هر دهر، که هر دهر می‌میرد.
تنها به گوش می‌رسد، دور، دور آن جا ست
که هر دهر می‌میرد.


بر دشت، آن جا فروتاختن، و فراختن
سایه‌ها بر پایانِ شب و آبگینه در آسمان
آن‌جا دور، دور آن جا، فراسوی خواستِ روز
و آن‌جا ست دیارِ مرده‌گانِ تباه، آن میرایانِ سرد

۱ نظر:

  1. برگردان عجیبیه. دقیق تقریبن در حد واژه به واژه اما با اینحال به نحوی دلنشین و عجیبی آزاد هم هست....

    پاسخحذف