۱۳۹۷ شهریور ۷, چهارشنبه

اشک‌های آذراختر



برگردانی از Tears of Starfire از Midnight Odyssey






مرگِ هستاری کهن را
سزا بیش است از اشکِ یک میرا،
وجودش بیش است از آنِ ما
و {در این مرگ} من رنج و اندوهِ طبیعت را می‌سُهم

پس وقت که به آسمان می‌نگرم
بارشِ اختران را می‌بینم
کیهان را، که مویه می‌کند
که اشک‌های آذراختری می‌ریزد...

زمین غرقِ آذر ست
آذری فرسته از ماورای هشتمین فلک؛
رنجِ دیرینیان
زمین را خواهد رُفت
ناپدیده خواهد شد ردِ میرایان

و آفرینه‌های بشر همه فرو‌می‌افتند
فرومی‌ریزند برج‌های استوارشان؛
این آذرانِ ویرانی ست، باز‌می‌تابد
در چشمانِ ددانِ شب‌خیز




۱۳۹۷ مرداد ۱۷, چهارشنبه

گیس‌طلا


برگردانی از Golden Hair از Slowdive




از پنجره‌ات بیرون یاز گیس‌طلا
شنیدم‌ات که می‌خوانی در هوای نیمه‌شب
کتاب‌ام بسته، دیگر نمی‌خوانم
نگاه‌ام به آتش است که رقص دارد بر کفِ اتاق
کتا‌ب‌ را رها کرده‌ام، ترک کردم اتاق‌ام را
آوازت را شنیدم از دلِ تاریکی 
می‌خوانی و می‌خوانی، به حالِ شاد
از پنجره به بیرون یاز، گیس‌طلا...

 ---

شعر از جویس، کاوری از سید برت