۱۳۹۷ اسفند ۲۶, یکشنبه

Caradhras



برگردانی از Caradhras از Summoning





وقت که بادهای زمستانه شخته می‌خلند
وقت که وزیدن می‌گیرد از میانِ خنچه‌ تندباد 
با گام‌هایی شکیب به چکاد می‌روم
به آن فرازِ بر میانه‌ی کوه‌

 ای سُرخاسُرون: تقدیرِ من ای!

آن‌جا که تاکِ زمستان به قبضه‌ای زیبا
پیچیده بر بلوطِ نازا
و بادها نعره‌کشان بر سکوت می‌زنند
و آونگان اند دنگاله‌های بلورین...

سرخاسرون: ای مرخشه!

لیک موسیقیِ نارام به‌پا ست هنوز
در میانِ مردمان‌تان، به آن جنگلِ بایر و تار؛
و بادهای مجموع، به خساخس‌شان، هم‌آهنگ اند
با آوای رسای سازهاتان.

( بر بلندای زمین،
بر بلندترینِ چکادها می‌نیوشم
ژرف، {پژواک‌های} جهان را )


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر