۱۳۸۲ خرداد ۵, دوشنبه

Translated lyric from Moonspell; MUTE from Sin Pecado

گنگ

نزدم آی، بکوش-ام گذشتگی ها زنده کنی
روی از پساپشتگی ها برتاب
باری، زیستن آسیمگی است
{این آشفتگی را (!؟)} به هیچ نمی گیرم

اگر سکوت را توان سخن می بود
چه بلند بود آوایش! چه رسا! چه فرا!
اینم من، چاکرت، من ِخونریز ات

بی تو: گنگ ام
بی تو: سپوخته، پوچ ام و فسرده
کیست که چون خویش ام چنین خوش بنوازدم؟

گر می توانستی بپای خویش بخزی
گر از گران-کِشی وزن ات معاف می داشتی
چه بسا هنوز تا {بلندای} نفرت عاشق ات بودم

بزه ام را گرامی دار و با او شعبده ای کن
آن نگارِ مسیحای بر دیوار خوابگاه ات
خونمان می ریزد... تا گاهِ بازخرید بزه هامان خون مان ریزد

بی تو: گنگ ام
بی تو: سپوخته، پوچ ام و فسرده
کیست که چون تو چنین {خوش} برنجاندم؟

می خواهم بسایم آن حس را
حس ِ آن هنگامه را که بی-انباز رهسپاری می کنند
شوم-چهره-پوش ات : افتان
و حال رُخ ات: وه چه خام گشته، {چه ناپخته!}
هوش ات: آن کور، آن کر، آن گُنگان

این است تک-راهه ای که نزدت می شایدم
این است، این تک-راهه ای که خویش ام می نمایاند

بی تو گنگ ام
سپوخته ام، فسرده ام ... بی تو...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر