Midnight Odyssey - Funerals from the Astral Sleep - Tears of Starfire
مرگِ هستاری کهن
مهینتر است از اشکِ یک نامیرا
و وجودَش، بزرگتر از آنِ ما
آه.. رنج و اندوهِ طبیعت را به چنین مرگی درمییابم...
به آسمانها که مینگرم،
گو که بارانی از ستارهاست
و مویههای ژرفِ افلاک
که به اشکهایی آتشستاری میگرید
زمین غرق به آتش است
آتشی از فراسوها، از سپهرِ هشتم،
چنین است رنجِ کهنمردمان
چونان که زمین را درمینوردد
چونان که ردِ میرایان را به نیستی میکشد
و آفرینههای آدمی همه جان میبازند
برجهای عاجشان فروپاشند
این آتشِ ویرانیست که شعله میکشد
در چشمهای این شبانهدیوان
زمین غرق به آتش است...
برای شافع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر