Bee – Birch Book
Vol II: Fortune & Folly – The Carnival is Empty
به گذری، دست افشاندنی،
غبار از کاروانِ خسته تکاندنی
در تارهگیِ مقیمِ سپیدهدم،
راه گزاردنی، بانگ نیوشیدنی
به لحنِ خشک
به نغمهای سارا
در راهِ فراخی
به گشوده گداری
... هشته است کارناوال
به اشارهی انگشتی، به تلمیحِ چانهای،
به خیزِ گوشهچشمی
سرگردان است به دیدِ چشم،
پروانهی کاغذی
بی هدف
با آن بالهای رنگین
چشته میآرد
پر میزند بهرهایی
... کارناوال خالی است
بیداری را هاسهای نیست،
رویاها خواب ندارند
لبههای قفس بی حد و نام اند،
و کلمات بیاز گفتار
بر اندیشهی رفته،
بر سیمای بهوقار،
بر جبینِ آرام،
بر ذهنِ آزاد،
... مانده است کارناوال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر