آژیرِ ارواح
زوزه میکشد، به شب میزند.
خیابان اند اینها
انگشتانههای کلینیکی
سکس و خشونت
روحی برهنه،
واکوفته.
تمنا، جستن، غنج
اینها خیابان اند
خانهام را میخوانم.
به ضربی سبُک،
واقعیت میپاشد،
من متلاشی ام
نور، شار، انرژی
به اهتزاز ست قرار-ام
معرقی از حسها
ماده میریزد از لای انگشتهام
زمان ریشخندم میگیرد
جهان است این
تپش. سوررئال.
تپش. سوررئال.
خانه، بر دوش است. مکان، نفرین شده است. احسانِ موزیک و نقاشی ات حظ ام آفرید.
پاسخحذفبی نام
از اینکه پیامگیرت لیبرترین است هم محظوظم
پاسخحذفبله، پیامگیرِ خوب اینه که به خودِ ظهور/پیام گیر نده. از این جهت، فقط یه پیام-ناگیر (چیزی در مقابلِ نا-پیامگیر) میتونه یه پیامگیرِ خوب باشه؛ گرچه این به هیچ وجه به معنیِ آزادگذاریِ گیر و ناگیر نیست، و فقط به بازبودنِ گیره ها برمیگرده.
حذفتکریم
پاسخحذفپی گیرم
بی نام