۱۳۹۶ شهریور ۱۲, یکشنبه

Sault


برگردانی از Sault از Benoît Pioulard







گردشِ بی‌قرارم را آرام کن
ای قاصدِ بی‌مقصودِ نفَس
آذین‌ها بر مژه داری، همه اندوخته
گدارهای هم‌تا که به طاقی هم‌بال می‌رسند

هساهسِ گیلاسی خاکستری در برف
به صدایی کهنه   که گل‌سرخ را می‌لرزاند
چایِ اشکین، نثرِ آهیده
هواری از دمِ گرم، شگفت و شرم‌انگیز

مرا بردار، بتاران مرا
تراشه کن، خوشه کن، بخار کن
مضروب از نبضِ خسرانِ مدام
در تلألو، در غبار، بر کاغذ

۱ نظر: