۱۳۹۶ آبان ۸, دوشنبه

خلأ را پذیرا باش


برگردانی از Embrace the Emptiness  از Evoken





زاده به ظلماست جنگل، این تابه‌همیشه‌استاده در میانِ جمع
و بر چشم‌هاش واپسین فروزِ آف‌تاب؛
بر گدارِ عشا می‌رود، به آن‌جا که هبه‌ی حیات داده‌اند
فراسوی رویاها ست جهلِ او از گذشته‌ای آ-رام

به خواست‌اش، به شب‌گیرِ بی‌پایان به خواب می‌روی
زوزه‌ها‌ی طاعونِ ایوار، خروشِ اندوه، درتنیده به غامِ طوفان، بر زمین می‌تازند
تاب‌ناک از امید است او، شاهدی ست بر نفخه‌ی طلوعی نو
و سگالی رازآمیز رخصت‌اش می‌دهد به نظاره بر آسمانِ سیاه‌پوش

تا همیشه‌ی ناسوت، از شهدِ خلود می‌نوشد او
اعصار در جست‌و‌جوی تاریک‌ترینِ مرغزار سپرده
و حال شوری مشحون از کین بر دل‌ِ شجامِ او می‌زند
و حال، گرگ‌های خزان فرامی‌خوانند این را، این واپسین شب را..


Zdzisław Beksiński - untitled

۲ نظر: