۱۳۹۹ خرداد ۲۳, جمعه

شادخواری بر گورسنگ


برگردانی از Tombstone Carousal از Ahab





مرگ بر زندهگان
زنده باد قاتلان
ظفر یارِ زنانِ ملاحان
و بخت یارِ نهنگیران

شکرده چون بید در دستانات
وامیپاشیم، غبار میشویم
که نیروی زارمان را هرگز تاب نیست
و زیباییمان همه از کف رفته

این حیاتِ فانی چهزود میپژمرد
چه زود میترکد حباب
آدم و دودمانِ بسگاناش
همه پوچ اند و وهم

 مرگ بر زندهگان
زنده باد قاتلان
ظفر یارِ زنانِ ملاحان
و بخت یارِ نهنگیران




۲ نظر:

  1. سلام. چرا زندگان را زنده‌گان می‌نویسید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام. من نه زبان‌شناس ام و نه پای‌بند به نحو و پدرواره‌گیِ اصولِ متقن در زبان‌آوری. برای این قسم آمیزه‌ها بیش‌تر دغدغه‌ی دقت در معناسازی/رسانی و آشکارسازیِ بن‌ها و ریشه‌ها را دارم. سوای هر چه که در هیاهوی مضحکِ هکسره و بنیادگراییِ واج‌شناسانه گفته‌اند، کاربست‌هایی این چنینی، مثلِ همین زنده‌گی یا چگونه‌گی، را با توجه به گیرهایی برگزیدم که زمانی در ترجمه‌ی متن‌های پدیدارشناسانه با آن‌ها برخورده‌ام. در آن متن‌ها به تعبیرهایی مانند givenness یا aboutness برمی‌خوریم که به‌ترین برخورد با آن‌ها همین کاربست است: داده‌گی، درباره‌گی... . سوا از این، این جور برخوردها همیشه گشوده‌اند و آماده برای تحول‌های خودانگیخته و بی‌غایتِ زبان؛ با این‌حال، هنوز ترجیح‌ام جدانویسی‌هایی از این دست است، این که مرده‌گی و درباره‌گی بنویسم تا هم ریشه در واژه نمایان باشد، هم زیاده درگیرِ قضیبِ همیشه‌به‌خطای مردگی و دربارگی نشوم. : )

      حذف