۱۳۸۱ بهمن ۲۷, یکشنبه

{A superficial translation of a rich lyrics from Tool; Pardon me Tool fans!}
Rarely enjoyable for non-Tool's fan! Turn away if you don't know Tool.

انگلجات (کنه ها و زالوجات)

بِمَک، بِمَک
تا جایی که توانی بنوش...بمک و بنوش
شکیباییم را غنیمت شمار، بمک ، چون کنه
چون فربه-زالوی کوچک، بنوش

بمک ... تهی ام کن
خونم را زخمیده ای، ای حرامزاده ی دزد
خونم را یخیده ای، تلخیدی اش
رحمم را رنجه کرده ای، سیاهیدی اش

امید که این همان باشد که در پی اش بوده ای
که این آن باشد که در سر داشته ای
چراکه تنها همین را می مَکی
امید که خفه ات گرداناد

...

بگیر، تا آنجا که توانی بگیر...
دیگر چیزی برای بخشیدن ندارم
ای انگل، خون-خوار نَزار، ای خُرد-کنِه
هرچه می خواهی بگیر و گم شو...

بِمَک... تهی ام کن
این چیزی است که می خواستی؟
این بود آنچه در سر داشتی؟
این است که می مَکی
خفه ات گرداناد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر