۱۳۸۱ اسفند ۲۴, شنبه
اندیشه ی ناب هیچ-گاه در پیکر زبان نظام-مند نمی گنجد
- از زبان سیستمانه و نظام-مند که علم-وران (Scientist) منطق-دوست به کار می گیرند، نباید انتظار داشت که اندیشه، زیستنی شود. واژگان، نحو، مجازهای بیان و ساختار جمله در قانون همیشگی زبان که سازنده ی نوشتاری سیستم-مندند، چنان در بند قراردادها و قانون ها گرفتارند که هرگز قادر به رساندن آن درونه ی برین اندیشه تمی توانند بود.
- برون-کشی اندیشه و فروریزشش بر متن، خود، فرآیندی است که در آن درونه ی اندیشه ناگزیر به نزار شدن کشیده می شود؛ فروکاهیده می شود؛ تحلیل می رود. فضایی در جایی در درون وجود دارد که هزینه ی ترابری اندیشه از ژرف-ترین مغاک درون به برونگی (به متن)، به جای-گاه برگشایش و حضوررا طلب می کند. این فضا، وزنی از اندیشه را به ازای هزینه، بر میگیرد و خویش را فربه می کند. این فضا، شخصیت اندیشگر است که این سان با اندیشیدن گشاده می شود. اندیشه ی کاهیده، بر روی کاغذ فرو می ریزد و حال اگر بنا باشد که این نا-پیکره ی کاهیده-شده را در چارچوب نحو، دستگاه زبان روزمره و اصطلاح های همگانی، تن_آورده (embodiment) کنیم، صورت برونی اش بخشیم و به حضورش درآوریم، به چیزی همچون بازکاهیدگی رویارو خواهیم شد.
- چه توانمندی هایی که صرف زبان_آوری منطقی اندیشگر نشده! او خود نیز از این که چگونه ناب ترین و باکره ترین آفرینه های اندیشگون اش (که بزرگی و پاکی شان در آشفتگی و برآسیمیدگی شان است)، به دست نظام-سازی زبان، پریشان می شوند، رنجه است. همه می دانند که سکوت-اندیشگی {نام من برای اندیشه ای که هنوز پاک است و اصیل!} چون برون-هشتگی یابد، چون سکوت اش را از کف دهد، پاکی اش را نیز از دست خواهد داد؛ پاکی و فرارونگی ای که از آنِ خود آفریننده اش بوده را ...
- مقدمه، میانه، نتیجه-گیری در نوشته: اینها همه را برای کسانی وامی گذاریم که برای زندگی شان نیز مقدمه ومیانه و غایتی سرشته اند؛ برای خُرد-خران و البته برای دانشمندان. آنان که برنامه ای برای نیک-آینده(؟) ای روشن در نظر دارند. For dear teleogogist
- اندیشه ی زیسته، اندیشه ای زاییده از زهدان سکوت، اندیشه ی بی-آغاز، اندیشه ای شیر-خورده از پر-پستان بانوی درون،اندیشه ی فراتاریخی و فراجنسی، اندیشه ی شکیب-پسند، اندیشه ی شاعرانه و ناعارفانه، اندیشه ی بی-فرجام، اندیشه ی پاک و به همین اندازه بی-رحم، اندیشه ی مقدر، اندیشه ی زبان-گریز، اندیشه ی ژکندگی... همیشه-هرگز ...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر