۱۳۸۲ اردیبهشت ۶, شنبه

- مردم سیاست-زده بر ضد خوداند. استبداد بر مردم سیاسی بسا آسان تر از استبداد بر مردم فرهنگی است.

امر سیاسی نه آن است که مردم کوچه و بازار {ایرانیان همه بازاری اند} می دندنش. تا آن جایی که مردم روزنامه می خوانند و در گاه های بیکاری سیاست شِرشر می کنند؛ هچ-گاه نمی توانند به کنه امر سیاسی پی ببرند؛ به وراجی های سیاسی دل-خوش اند و غرزدن های بی-مایه و غرولندهای پیرزنانه را سخنِ سیاسی می پندارند. گزافه-گویی، همایش های فریاد، دفاع از یک دلقک ،تظاهرات و... اینها همه ی آن چیزهایی است که سیاست-زدگان، "توجه به حکومت" اش نامند . باری! سیاستمداران حاکم، بی-شک از مردم سیاست-بازی که زیرِ حکومت دارند، سیاسی تراند (دست کم در همایش هایی پرگویی می کنند که در آن کانا-جوانان کامگرا داد نمی زنند)؛ این سان، از روحیه ی پیر و ایرادگیر جماعت سیاست-زده بهره می برند و "واکسن همهمه" تزریق می کنند: اراده ی مردم، مردم-سالاری (چه فحشی!)، آزادی بیان و شایسته-سالاری (ناسازه ای برای آن فحش!!!) ... و همه ی آنچه که چون افیون به کار آید. واکسن، تنها به گونه ای هنگامه ای ، درد همهمه را می آرامد و سپس بر شورمندی و هیجان می افزاید. بدین وسیله، دیگربار مردم می خروشند، غر می زنند و "قهرمان" می طلبند. اخخخ ... و بار دیگر قهرمانی سوزن-به-دست وارد صحنه می شود؛ 2 انگشت را بالا می برد و لبخندی دختر-پسند را به جوانان (این گُنده-انرژی های گَند) هدیه می کند...

دوست ات داریم ای ... ای آزادی-خواه، ای خوشگلِ ما...
{ما سوزن را پشت دستی که گلِ سرخی را به هوا برده، می بینیم}

مردم فرهنگی، آن سان که شمه ای فرهیخته ترند، پرگویی و وراجی را آماده-گر ظهور سوزن-به-دستان می بینند و چنان بر فرهنگ و شخصیت پایبندی می کنند که سیاستمداران را ناخودخواسته در پی خویش می کشانند... اینان همه می دانند که امر سیاسی ناب در همهمه به فاحشه ای کام-پرست بدل می شود که جوانان را از سر شهوت و داغی شان و پیران را از سر کینه و عقده شان در پی خود می کشاند... {هیچ اندیشیده اید که چرا همهمه-اندیشیِ امرِ سیاسی را بیشتر نزد جوانان و پیران می بینید؟!}

دوری ما را از آنچه روشنفکری آزادی-خواهانه(؟!) می نامید، ببخشایید!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر