۱۳۸۲ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

درباره ی معنای گمشده ی "داشتن" (ریشه-داری و دوست-داری)

{پاره ی دوم}

- "داشتن" ، ریشه-واژه ای گوشه-گیر است. ریشه-داری را ناسودمند می دانند. انسانک چنین می گوید: "چه سود که مرا ریشه ای، خانه ای، خاکی باشد؟! مهم این است که بر دلهره ی اکنون چیره آیم و این سان برای بهروزی در آینده کار کنم." ... آینده ی او بیم است و دلواپسی...

- شگفت نیست که یادآوری گذشته، برای بیشینگان، زادآور پشیمانی است. با-ریشگی و نژادگی همان خارِ گل سرخی است که انسانک رشک اش را می برد. خار است، چرا که ریشه-داری او، هنگام زیستن در انبوهه ،چون خاری بره گان را می گزد {نازیا}. گل سرخ است، چرا که او زیبایی بزرگش را که در زندگی آسوده ی نیاکانش دریافتنی است، می بیند. "چگونه پدرانمان چنان بااطمینان می زیستند!؟ بی-گمان از شک-آوری چیزی نمی دانستند. اما آخر چه؟! نه این که آنان بزرگ تر و متین تر از ما زیسته اند!" انسانک چنین می دندد.
شگفت نیست که یادآوری گذشته، برای بیشینگان، زادآور پشیمانی است، چراکه "گذشته" برایشان تنها کلافی از یادبودهای مرده است که دیگر نمی توان زیستشان. خاطره هایی هرچند خوش، اما بیشتر به پیش-آورنده ی پشیمانی از این که "اکنون" چرا چنین نیست! یادبودهایی ناسودمند! پس او روی از گذشتگی ها برمی تابد تا هم خلندگی خاطرات را حس نکند و هم آینده ی روشنِ دوردست اش را برسازد؛ مدرن شود.
نه! آری، او گذشتگی و ریشه-داری را بد تأویل کرده. او ناخواسته همراه با خوانش مدرن از جهان (ابژه-سازی و طبقه-بندی هرچیز)، زمان را نیز به ابژه ی در-دست بدل کرده؛ به آن یکا داده تا با محاسبه، از آنِ خویش اش کند... Moments have been turned to Seconds ، چنین است که زمان برایش دیو شد. سلولی با دیوارهای برقی که در آن برای در-جا ایستاد و به این "ایستایی" خوگرفت. و زمانی که خوگرفت، می گوید: "به! زندگی این است: دردَم زیستن و خوش بودن. هدف، بهروزی روزافزون در آینده است و در این کار، گذشته-داری و ریشه-داری چه سود!؟"
می خندد، می خورد و درگمان چه بسا بیاندیشد(!) اما همیشه در نهان-جای جان، آنجا که سخت-گیر ترین داوران زندگی بر سریری سیمین برنشسته اند و حکم می رانند، آنجا که داوری از خویش معنا دارد، آنجا که با خویش باید سخت بود تا حکمِ داور به سودمان واگردد، آری در آن جای دهشت و عزیز، رشک-بر آسودگی و اطمینان گذشته-داران، باخانمانان و ریشه-داران است.

To be continued…


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر