My translation on a MoonSpell's song: "Handmade God"
خدای دست-ساز
آن اژدر که در سرم می بالد
آن که در سرم، آشام اش را انتظار کش است
آن خود-ساخته-انگلی که فرجام را می اندیشد
پاسخ ام دِه: بر بخشودن اش توانایی؟
بازگرد، به زهدان این سپنتا-زن بازگرد
نژاده-نژادی را آبستن است
آبستنِ مردانی که از آفریدن می ترسند، مردانی که پیش-روی را می هراسند
پاسخ ام ده: بر بخشودن شان توانایی؟
نویدِ فرجودم داده اند
نوید خدایی که پاس اش دارم
بر بخشودن ام توانایی؟
نویدِ فرجودم داده اند
نویدِ آن که به راستی عاشق اش توانم شد
خداوند دست-ساز ات به زهدان ات بازمی گردد
آیا گزافه-روی بر آن جنون رَواست
جنون ساختن خدایی که جز آن چه می بینم، نمی بیند...
خدایی بساهمانند ام ، نه چندان بزرگ که خواهم باشم
آیا بر بخشودنم توانایی؟
آن اژدر که در سرم می بالد
وه که خوش فریبت زدم...
آیا بر بخشودنم توانایی؟
نویدِ فرجودم داده اند
کِی؟ آن گاه که بسیار-بزه هایم، یکه شوند
نویدِ فرجودم داده اند
با زهدان ات بازگرد... چه سرد!
اما... وه که ز کف رفت...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر