۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه


چرا کتاب بخوانند؟
کودک کتاب می خواند،کودک کتاب را همبازی تخیلات خود می کند،با کتاب سرمست از دنیای پاک کودکانه خود می شود،دنیایی که در آن برای همه چیز پایانی خوش متصور است،در آن قهرمانانی هستند که کودکان به آنها عشق می ورزند،برخی کودکان داستانهای آهنگین را بیشتر می پسندند،اوج و حضیض کلمات و بازی آنها جانشان را نوازش می دهد،بهرحال کودک کتاب را جولانگاه تخیلاتش می یابد و همگام با دنیای کودکیش،خوگرفتن با کتاب و کتاب خوانی از اینجا شاید پایه ریزی شود.
نوجوان کتاب می خواند،او شاید بیشتر به کمیت توجه دارد تا کیفیت،او عطش خواندن دارد،آری نوجوان در جواب این سوال که در اوقات فراغت چه می کنید؟خواهد گفت که کتاب هم می خواند،نوجوان شاید کتاب مبتذل و بی-مایه بخواند،ولی این خود شروعی بسیار خوب است، بیشتر نوجوانان حتی کتابهای بی - مایه هم نمی خوانند لذا در این بین، این قشر خود گامی به جلو برداشته اند،معتقدم که بی مایه ترین کتابها نیز خود چون فرهنگ کتاب خوانی را با خود دارند موثرند، همانطور که معتقدم دانشگاه برای افرادی که در آن از لحاظ علمی هیچ نیاموزند به نوبه خود تاثیر گذار است،حتی بدترین دانشگاهها زیرا دانشجو شدن و بار این لفظ خود تاثیرگذار است،همینطور است کتابخوان بودن،حتی کتابهای بی مایه،مسئله براحتی مسئله تکامل ذهن و اقتضای سن است،چند جوان 10-15 ساله می شناسید که پینک فلوید گوش کنند؟Tool؟Anathema؟اما منصور و شهرام شبپره و اندی حتما گوش می دهند،اما این دگردیسی آغاز خواهد شد.
پسر جوان کتاب می خواند،شاید احمقانه می خواند،و برای جلب توجه و عرض اندام،ولی چه بسا که بسیاری از جوانان برای نیل به این هدف،کارهایی پست تر مرتکب می شوند،دغدغه هایی احمقانه تر دارند:تیپ،قدرت مانور با ماشین،قدرت چرت و پرت گویی برای جذب دختران،میزان مایه داری،میزان گندگی عضلات،...
پس باید برای آنان که از روی جلب توجه کتاب می خوانند کف زد،لا اقل در میان آنان داشتن اطلاعات یک ارزش است،یک برتری است و این خود ارزشمند است،خود نطفه ای است که شاید به نوزادی بدل گردد که کتاب را بخاطر عشق به کتا ب می خواند،عشق به جستن و یافتن ،لا اقل اینکه برای جلب اذهان از چنین وسیله مقدسی استفاده کرده اند و باز معتقدم که این خود مشوقی است برای درجات بالاتر،نوجوانی که با تکیه به مطالعاتش به فتحی نایل می شود چه بسا انگیزه اش قویتر گردد و تدریجا از این مرحله نیز فراتر رود.
دختر جوان کتاب می خواند،شاید چون دختر جوان مولفه های ظاهری جذب و جلب توجه را بیشتر از پسران دارد کمتر از روی خودنمایی کتاب بخواند،دختر جوان شاید بیشتر کتابهای احساسی بخواند،برای ارضای دمشغولیهایش،برای تلطیف جو خشن پیرامونش،شاید دلیل این باشد که بیشتر کتابها جنسی مردانه دارند،دنیایی مردانه دارند،شاید کمتر جولانگاه اندیشه های موردنظر آنان باشند و می دانیم که لا اقل اندیشمندان و فیلسوفان کمتر نظری به عالم زنانگی انداخته اندو از دیدگاه فمینیستها دیدی عادلانه به این مقوله ندارند.
بهرحال به گمانم هریک از افراد فوق به دلیلی معطوف به کتاب و کتاب خوانی شده اند،هر یک در جستجوی گوهری که شاید آن آن گوهر ناب و اصیل نباشد ولی چه بسا این جستجو آنان را به ژرفایی جدید ببرد،به شناختی کاملتر و واقعی تر برساند و معتقدم که کتاب این جذبه و کشش را داراست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر