۱۳۸۲ بهمن ۱۶, پنجشنبه

Metamorphogenesis

Lyric by Esoteric

1. دگراندیش

دانش‌ام اندرونه-پرورده
دانش‌ام به تاره-تابش درون‌ام بالیده
هش!
دست برکش از گنج‌ام
گنج بس-درونیده تو را چه!

هزاره‌ها پیش‌تر از زمانی که بایدم بود
در دسیسه‌ی گیتی، آشکارگشتم
آوخ!
چه زود آمده‌ام!

...این‌جا عقل گم شده...

ددوارگی خلسه‌ام
بر کابوس بدون شرح بی‌رحمانه می‌تازد
بیدارم می‌کند
تا که در خسته-ساعات کندِ روز خستگی کنم
ندای حزین سکوت در خون تیره‌ی رنج‌ام می‌لرزد
سکوت، این شکرنده...
به تارونی‌، اغوا می‌کند
اما چه‌ سود که هنوز هیزی تن‌ به همراه دارم!


من، دگراندیشانه،
در خیزاب تبهکاری ایستاده‌ام
تلخاپلشتی
عفونت
نیش دژوار نفرت
در اثیر وجودم می‌جوشد
... خاطره‌ای از روزگار آبستنی
...زندگی... توهم هستی
نفرت منطق‌وری
دیدار-اش را بر جهان گستریده
چه گرفته؟
هیچ! همه-هیچی بزرگ...

زندگی... آغاز مرگ

مرگ، سوار بر ارابه‌ی سپید‌
بر پرسه‌ی ارواح ، تازیانه می‌زند
زندگان می‌میرند
و وجود پوچ نیز...

مرگ... پاسخ چیستان زندگی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر