۱۳۸۳ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

ژکانیده از Elend

نقاب ِناب ِسپیده‌دم



شام-سایه‌ای
و ستونگان ِتارونی

سَرویانه‌ها،
و سپس ساحلی
تا آه‌‌ام را در نگاه ِدریای‌اش ‌دمم
آه...
در نگاه ِدریای ساحل می‌خزم

باد ِآه-گیر ِدریاکناری
چه رنج‌ها با خود می‌برد

آبان ِرنگ‌پریده از راه رسید
روزها چه می‌گذرند!
به شب‌ام گریزان‌،
از این گذر،
پس ِنقاب ِناب ِسپیده‌دم

انتظار می‌کشیم
تلخ...
میوه‌ی ساعات ِبارانی را خورده‌ای؟

چون نگاه ِاولیس،
دریایی
دیری‌ست درونین‌کاشانه به‌سخره می‌گیریم ما
ما که کهنه‌دریاها سپردیم
ما که کرانه‌ی ژرف‌ترین آب‌ها را یازیدیم


حال اما...
خراب،
زیر ِباران

باد رنج را خواهد برد...

----------------

The Plain Masks Of Daylight

The night shade
A dark colonnade
The cypress, then the shore...
I sought comfort in the foam
The wind heals the pain
A pale november rises
You know how the days gone by
Even night sought shelter
Under the plain masks of daylight
Bitterness we wait...
We ate the fruits of rainy hours
As ulysses looking seaward
We mocked our innermost abodes
We sailed on older seas
And reached the bounds of deepest water
A wreckage in the rain
But the wind heals the pain


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر