۱۳۸۴ تیر ۱۴, سه‌شنبه

ژکانیده از Elend
{Charis / Away from barren stars}


فر / دور از ستاره‌گان ِعقیم



زیبان از زیبان می‌میرد
عشقان از عشق

در التهاب ِانتظارمان
بی فریفتار، فریفته
آوخ از رازگشوده

آن‌جا آینه‌ای‌ست دیدار‌خواه ِسیمای‌ات

و من همچنان انتظار ام

...

حادتر از سوگ ِنفرت
حادستهمی هم‌رقص‌ام گشته
بدرقص‌..

هرزه-روزی دگر
و مه‌سیمای خاموش‌ ِشوراندوهیده‌ات به سایه‌گان آلوده
هنوز
خسته از شور
دریای هفت‌تو می‌خندد

به خون غرقه‌اند
چشمان ِهیسان‌ات از اشک

بی‌سر بر نماز-ام برای‌ات
دور از ستاره‌گان ِعقیم
از عمق ِسترسا


آوخ از ماندن
زمین، دریای ِترسانی‌ست
و عشق‌ات
محو در ماند ِاین ترس



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر