ژکانیده از Elend
{Charis / Away from barren stars}
فر / دور از ستارهگان ِعقیم
زیبان از زیبان میمیرد
عشقان از عشق
در التهاب ِانتظارمان
بی فریفتار، فریفته
آوخ از رازگشوده
آنجا آینهایست دیدارخواه ِسیمایات
و من همچنان انتظار ام
...
حادتر از سوگ ِنفرت
حادستهمی همرقصام گشته
بدرقص..
هرزه-روزی دگر
و مهسیمای خاموش ِشوراندوهیدهات به سایهگان آلوده
هنوز
خسته از شور
دریای هفتتو میخندد
به خون غرقهاند
چشمان ِهیسانات از اشک
بیسر بر نماز-ام برایات
دور از ستارهگان ِعقیم
از عمق ِسترسا
آوخ از ماندن
زمین، دریای ِترسانیست
و عشقات
محو در ماند ِاین ترس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر