۱۳۸۴ مهر ۲۰, چهارشنبه


ژکانیده از Esoteric
The Secret of the Secret

راز راز

جاودانه‌گی را به‌اندیشه هست‌
‌تمنای ِکلید باش-گاه زمان
تا که در دانش ِبی‌کران‌اش غرقه شود

سمفونی ناساز
نوازان در رگان‌
من ِبی-تن‌ هست به جریان اندیشه‌گان برین

وه!
رهای نمادین ِرنج
به نا-رویای باطل ره می‌برد

بی‌مکان‌،
بی‌زمان‌،
ناگهان... بی-تن-گشته
سرگشته در خم چرخاب جنون
جام‌گرفته از شوکران
شتاب‌ام جامانده در ورطه‌ی رنج
تا..
نتوانست ِدم
تا آزاد ِدرونا-دد

نه به‌‌آگاه اندیشه‌ای
در استعلای ِراه ِسیمری*

در پهنای بی‌کرانه‌گی
به پراشیده‌ای آرام‌
برین‌شار ِآگاهی، نورِ خواست‌ در تخمه‌ی زمان می‌کارد
آهندیشه‌ام می‌درخشد
"اندیشه‌ها در برابر-ام بازی‌کنان اند
گرداگرد ِمرگ ِمنطق
در رقص ِزمان"
خهی این حقیقت ِحس-گریز
ازخونِ ِخوش‌گوارم ، پرمایه می‌نوشد
آه! در خطرناکی ِراز،
تازه‌خون
خون‌تاز
ایمن آرمیده‌ام

من، پژمرده‌گی ِسرنوشت‌
که چاوشی یأس ام
مست از اغوای شیرین اندوه
در سرسرای خاموش هستی می‌گردم
و وا-می‌گردم

آزادی ِخائوس...
راز ِراز...
حقیقت ِحقیقت...



*. Cimmerian: سیمری، قومی اسطوره‌ای - پرداخته‌ی هومر- که همیشه در تاریکی می‌زیست..




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر