۱۳۸۴ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

ژکاینده از Morgion
(Ebb Tide)


جزر

I:
غنوده بر بستر ِاقیانوس،
شکسته دریده واسپرده
گواژه‌ی این پلید-تحفه‌ی سفلا، یک بغل یأس ِمات به بار ِکژخند می‌بندد
انگاره‌ها پیرامون‌ام اند همه گرد-ام
نه شوقی به تفس
نه نیازی به خسب و خورد و دید
در این ژرفنای بی‌روشن زیرزیرین
بر رگ و تپ ِدریا، بر موج این کتاب‌خانه‌ی بی‌اخم ِاندیشه
غنوده

II:
به ایثار-ام می‌کشم که بخوانم سطری و صفحه‌ای و واژه‌ای
سفلا نیز گویی یراق بسته
هاه... از ناموس ِزمان رو برمی‌کشد
نشستن
اندیش‌کردن
هان! تقدیر-زده‌ام من
هزار متن و تصویر و واژه و یافته مانده است و
من که
عشق‌ام هنر-ام و دانش‌ام را اقیانوس در بر گرفته...







برای شافع

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر