۱۳۸۶ اردیبهشت ۴, سه‌شنبه



مست‌نوشت / Slugged



Rejoice to live and laught to be

اسب ِسپید، نوزده، قدیم ِقدیم...عهد بسته به یال

Music that bids the sprit sing

غلیظ... مثال ِابریشمی ِچوب

Mirdautas vras!

عهدی بسته نیست

و سرخی ِرایحه‌ی اسب ِسپید ِزرد، معرکه به بازار ِدورافتاده‌ی سرد می‌برد تا مسگران ِترد‌چهر که رامشگران ِمه‌وش به حجره دارند، سرود ِلام به کام کشند...لل لا لی لا لا

Urgai-u gukh dûmp agh tiimor

اقلای-وو! خوی-گو! سیلمار، آو، می‌ییییتوُژ....

لالا ل ِلا لی لا

از خلال ِشیشه با من می‌گویی...

و می‌کشد کام با لام ِسرود، حجره‌داری که مه‌وش ِرام‌ به ترد ِمس می‌ساید، سرمای ِدور به بازار ِمعرکه می‌بَرد، زرد ِسپید ِاسید، رایحه‌ی سرخی دارد و

Tiimor

علیل، چشم ِمن در ردیابی ِظرف به شیشه...شاد ِموسیقا؛ دُژ ِنویسا، سرخ ِریسا

Nork-ulu furtun agh goth

مُر... دیوآآرووم... لیستاخ ایسمایز

آآآوُرصیم، آدمیرات توووم

ماهی هست، که وحشت، که می‌پزاند... بال ِتارین‌ات را بر تیغه‌اش کش که قربانیان در انتظار ِخون اند و قربانیان بس‌شمار ند/... MDB

یخ ِگرمی بر شرم ِگردن ِظرف می‌لغزد... شعشعه بر شقیقه‌ی ظرف، انتظار ِمن می‌شود که بنوش، وابده، بیفت...

تلخی شیرینی‌ست و تصاویر فند ِهوش اند، بی‌‌جلوه در برابر ِایماژهای خاموش ِرویای ِنرگسانه‌ی بیداری...


Did you see the Arcenstone?

چون ملالی بس‌چهر

چون نقره بر آتش

چون آب در آفتاب

چون برف به‌زیر ِستاره

چون باران بر ماه


Here Thorin, Lay my head on your gloomy shoulder,

Being basked on your warmth boulder

For Arcenstone was in my last draught

On my lips, and in your eyes to moulder




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر