مستنوشت / Slugged
Rejoice to live and laught to be
اسب ِسپید، نوزده، قدیم ِقدیم...عهد بسته به یال
Music that bids the sprit sing
غلیظ... مثال ِابریشمی ِچوب
عهدی بسته نیست
و سرخی ِرایحهی اسب ِسپید ِزرد، معرکه به بازار ِدورافتادهی سرد میبرد تا مسگران ِتردچهر که رامشگران ِمهوش به حجره دارند، سرود ِلام به کام کشند...لل لا لی لا لا
Urgai-u gukh dûmp agh tiimor
اقلای-وو! خوی-گو! سیلمار، آو، میییییتوُژ....
لالا ل ِلا لی لا
از خلال ِشیشه با من میگویی...
و میکشد کام با لام ِسرود، حجرهداری که مهوش ِرام به ترد ِمس میساید، سرمای ِدور به بازار ِمعرکه میبَرد، زرد ِسپید ِاسید، رایحهی سرخی دارد و
Tiimor
علیل، چشم ِمن در ردیابی ِظرف به شیشه...شاد ِموسیقا؛ دُژ ِنویسا، سرخ ِریسا
Nork-ulu furtun agh goth
مُر... دیوآآرووم... لیستاخ ایسمایز
آآآوُرصیم، آدمیرات توووم
ماهی هست، که وحشت، که میپزاند... بال ِتارینات را بر تیغهاش کش که قربانیان در انتظار ِخون اند و قربانیان بسشمار ند/... MDB
یخ ِگرمی بر شرم ِگردن ِظرف میلغزد... شعشعه بر شقیقهی ظرف، انتظار ِمن میشود که بنوش، وابده، بیفت...
تلخی شیرینیست و تصاویر فند ِهوش اند، بیجلوه در برابر ِایماژهای خاموش ِرویای ِنرگسانهی بیداری...
چون ملالی بسچهر
چون نقره بر آتش
چون آب در آفتاب
چون برف بهزیر ِستاره
چون باران بر ماه
Here Thorin, Lay my head on your gloomy shoulder,
Being basked on your warmth boulder
For Arcenstone was in my last draught
On my lips, and in your eyes to moulder
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر