۱۳۹۴ آبان ۱۹, سه‌شنبه

تراسوی موجِ تَیار


برگردانی از Across the Streaming Tide از Summoning





به پاییز، که باد و دریا
شادان اند به زنده‌گی، و خندان به بودن
و نفیرِ نادرِ باد که لگام می‌گیرد بر درخت،
می‌ماند پیش که ببازد، بگذرد

به زمستان، که کم فروغ اند سال‌‌ها
که به آتش نمی‌تابد هیچ اخگرپار 
و بادها محو می‌گیرند وقت که می‌وزند بر
بال‌های توفانیِ برف


{ترجیع}:
چه روشن می‌سوزد دل در سینه‌ی اِلف‌های باختر،
به سروری که بهار به سخره می‌گیرد
تا نیوشا شوند هُتافِ آسمان‌ را
آن موسیقیا می‌سرایند، آن جان‌گزا

و باد، به شب در بوم‌های شمالی
خاست، و بانگ برآورد ارباب 
و کشتی‌ها از سواحلِ قدیم راند
تراسوی موجِ تیار


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر