به
شب غرقه بودیم ما
مسحورِ
نغمههات
گرفتار
در
هزارتوی عشقِ تو
وقت
که رشحهی زندهگی میشکفد
به اقیانوسی از سرور
به آزادی ازبرای بَحارِ نوزاد
به
هزارهها
چشمهامان
تفسید ازآفتاب
حال
به ظلما بصیر ایم ما...
راهنما
نیست دیگر این نورِ بدرام
بیدیده به بحر میزنیم
وقت
که رشحهی زندهگی میشکفد
به اقیانوسی از سرور
به آزادی ازبرای بَحارِ نوزاد
Joseph Mallard William Turner - Snow Storm: Steamboat off a Harbour Mouth (1842 |
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفpiss off
حذف