۱۴۰۲ خرداد ۱۳, شنبه

بدرقه

برگردانی از Saattue  از Tenhi

 ناقوسهای جان / ناقوسهای بهار / جرنگ‌شان بر زمین 

 

بر دشت / شکوفیدنِ شکوفه‌گان / از آن سو

 

ناقوسهای آرامش / قریبتر میزنند / آونگان به شب

 

به قالِ جمعیت / عن‌قریب / زورقهای مخروب‌اند و ملال

 

ناقوسهای چاوش / پژواکشان پیشاپیش / به روستایمان میرسد

 

تمناست / که آورده‌اند این ناقوس‌‌ها / به این کنارههای ژرف

 

ناقوسهای بهاره / زمانی برنا / برین و سرزنده ...

 

از این دشت /  چنگاچنگی تهی به گوش میرسد / جلاجلِ مردهگان باشد

 

{انگار}

 

« تا پایانِ تابستان / بسرایید و بنوازید / تا به انجام برقصید

به یاد دارید / عشق به ما را / به تابستان و فرجام‌اش »

 

   برای م.ح