ترجمهای از Coalescent of Inhumane Awareness از Tyranny
در رویاهام، به اعماقِ سرد فرومیروم
به زیر کشیده میشوم، به ژرفِ بیانتها، از وزنِ
جانگیرِ آب
در این لحظهی ملالآور، از این مغاکِ فاژَنده،
سیاحِ دیارِ رالیه میشوم
این رامشِ خسته، خاطرم را پراشیده
خنیایی برآمده از اعماق، طنین افکنده در
تالارهای سیکلوپیِ سنگِ سبزرگ،
نفرت میانگیزد در عطرِ بُعد و سطح...
چه استحسانِ نازمینیِ ناجوری
خوابگران، به نیتی گجسته آرمیده اند،
نامیرنده اند به اوگِ عطالت، و عزمِ خاستن دارند
و ستارهگان کلیدها اند، که به آرامی در قفل میگردند،
به هم میسایند به نمارهای بیدارگر
در رویاهام، به ژرفگانِ سرد فرومیشوم
صوری کهن و
ناشناس میخواندَم
در این لحظهی ملالآور،
از این مغاکِ فاژَنده
به رالیه بازمیگردم